یاد عباس جوانمرد: لبخند و آرامش
کوهی گم شده
سنگها سوار هم
نردبانِ رویان
کوهی سوا
با سنگهای وا
سنگهای بی چسب
از تنِ جستجو بالا میآید
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر