البته میدانیم چندِ رگهای باران را
البته میدانیم سنگِ رگبار را
البته میدانیم چهِ که را
چندِ اقیانوس را
البته میدانیم که
البته میدانیم که هم
سکهای ست در هوا
رویش پشت باران
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر