گلهببری از ابر
با گلوهای تندر
غرشِ نی
در آغاز واژه
سرسام موسم
در چایزارانِ آسام
به زودی سخن
خواهدم گفت
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر