۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

با تنی از اخگر



یک چشم شیرین دو چشم شیرین سه چشم شیرین چهار چشم شیرین


با تنی از اخگر
مکث اخگر
در دمی شناور در شب نوزاد علف ها
تا زانوی چنار‌ها
یکی‌ دو تا سه تا سی‌ تا
سو‌سوی نی‌ نی‌‌های آخته ی بچه گرگان
از شنیدن بوی سفید لبالب
در پستان‌های آینده از
زیر جنبش رسا اخگران
روان انگشتکان سوزان
اشباح دودی
ریگ‌های رخشانِ باریده
از ستاره‌های دور
دست‌های مژده در کف
زندگی‌‌های پنهانِ بی‌ شماره چهر
زندگی‌‌های شبتابی
زندگی‌‌های گرد چشم‌گربه ای
زندگی‌‌های روزن‌روزنِ خیره
سو‌سو‌های طبیعت نشئه
ناشناس
به سوی تاریک ما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...