۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

بارانی از دهان هم این دست را


همایون اژدری را



بارانی از دهان هم این دست را
سکوت این دست را دیگر
نخواهد شست
دست شست
باید از این دست
این حوصله ی چرکین
این حافظه ی گنگ
آستین سیل

۲ نظر:

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...