همایون اژدری را
بارانی از دهان هم این دست را
سکوت این دست را دیگر
نخواهد شست
دست شست
باید از این دست
این حوصله ی چرکین
این حافظه ی گنگ
آستین سیل
هزارهها از کجا به جا از کی به اکنون رفتم هر بار همهِ جایگاه از یادم رفت آمد یادم همهِ هزارهها اینجا
دست مریزاد
پاسخحذفسپاس دوست عزیز!
پاسخحذف