نازم را بروم جگرم را بخورم دورم بگردم قربانام بروم چاکرمام نوکرمام آخ! چقدررررررررررر دوووووووووستام دارمممممممممممممم آشخور عشقمام ...شبانه روز در اندرون گاندی واژگونی که من باشم چنین اوراد ضاله ی لذیذی سوپرانو میخوانند. آنوقت تو میخواهی مرا قانع کنی که بیش از من نازت را میروی جگرت را میخوری دورت میگردی قربانت میروی چاکرتی نوکرتی آخ چقدرررررررررررر دوووووووست ات داری آشخور عشقتی و بنابراین در کمال واژگونی از من گاندی تری! به حرف حقهای نشنیده!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
دیو شدم د
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
-
به خواهرزادهام وحید رشتهداری شیدا نخستین "عشقِ زندگیِ من" بود! یک عشقِ به راستی گیومهنشین! روزی طرفهای عصر، داشت ا...
-
جریانِ این عشقِ ریشنفکرانِ اسلامیرانیست به موی گندیده چیست؟ آیا این یک فتیشِ نوین است؟ آیا این مو از پیازمو گندیده یا از سیرمو؟ از...
-
آینه ی شگفتی زیبا: مهناز طالبی تاری آنکه دیرزمانی پیش گفت: "من با هیچ چیز مربوط به انسان بیگانه نیستم."، خواست حساب سخن خ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر