نازم را بروم جگرم را بخورم دورم بگردم قربانام بروم چاکرمام نوکرمام آخ! چقدررررررررررر دوووووووووستام دارمممممممممممممم آشخور عشقمام ...شبانه روز در اندرون گاندی واژگونی که من باشم چنین اوراد ضاله ی لذیذی سوپرانو میخوانند. آنوقت تو میخواهی مرا قانع کنی که بیش از من نازت را میروی جگرت را میخوری دورت میگردی قربانت میروی چاکرتی نوکرتی آخ چقدرررررررررررر دوووووووست ات داری آشخور عشقتی و بنابراین در کمال واژگونی از من گاندی تری! به حرف حقهای نشنیده!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
باغوحشی که شرنگ سروده است
خانه > خاک > شعر > باغوحشی که شرنگ سروده است تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید درآمدی بر اشعار حسین شرنگ و شعرخوا...
-
به خواهرزادهام وحید رشتهداری شیدا نخستین "عشقِ زندگیِ من" بود! یک عشقِ به راستی گیومهنشین! روزی طرفهای عصر، داشت ا...
-
گلها ویرانهِ تن را میپوشانند بوی مرگ را میپوشند گلها وظیفه دارند مرگ را رنگ کنند بوی مرگ را بگیرند گلها همان برگی را به مرگ میزنن...
-
برای اینکه خودم خودستانِ خودم باشم شما همگان را منیدهام با جانام از همهِ جانوران گذشتهام ماهی یی که از همهِ ماهیان و سپس از آب گذ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر