۱۳۹۵ مهر ۳۰, جمعه

مکسِ شعرِ


مکسِ شعرِ اسمال‌کش‌ات را بگذاری کنار و زبانِ کیری‌ ناهین شجفی‌ها(که همان زبانِ مداح‌های خامنه‌ای است: "حاجی...،" با این تفاوت که چپ‌های قبیلره‌ای در کونسرت‌هایش غش می‌‌کنند)را بچسبانی به دهان‌ات و پیشِ خودت و چهار تا غنچه تو خونچهِ دیگر فکر کنی‌ که وااو! انا خاتم‌النسوان مکس بر شعر!
حیفِ آن مکس!
 

۷ نظر:

  1. http://www.asgharagha.com/archives/2008/08/001892print.php

    پاسخحذف
  2. http://maroufi.malakut.org/archives/2004/09/post_88.shtml

    پاسخحذف
  3. http://www.savepasargad.com/2010-March/sharang-2020march.htm

    پاسخحذف
  4. تنی که تند تعطیل می‌‌شود است

    جسدی که تازه افتتاح شد

    اسکلتی که دوان‌دوان از تهِ تاریک می‌‌آید

    پاسخحذف
  5. گمراه شو عزیز!
    کاین اشتر فلج
    ملا برد به حج
    دو لا نمیشود
    بگذشت سال سی
    آمد مهندسی
    بر آن موتور نهد
    اما نمیشود

    پاسخحذف

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...