سر از گردن در آوردم
از این گردنه در نیاوردم
دمی بر گرداندم دیدم
که زیرِ سرم گردنی نیست
که گردون، گیجِ گشتن از گردن
افتاده تهِ گردنه
دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیوچه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر