که آه مادران و حیرت کودکان، دروغ و پوشدیو را از سرزمین شما براند: شیوا دینمحمد و سهیل کوچک اش
ریخت میریزد از ریختن
شار سراب از
ناودان خشک
بالای سکوت
در سکوت پایین میریزد
ریختِ چشمِ کبوتران
از کاسههای تشنه
کلاغهایی از کجا
دانههای کور میچینند
شبتراز پرهایشان
می تراود دود بی ریختی
از تنورهای سرد
ستونهای لق
ظهر خاموش
قیلوله ی خفتگان گرسنه
منظره ی لختِ پوش
شبتر از پرهایشان
پاسخحذفو این شعر روز مثل موهای تو روشنه
مرسی
:*:*:*
پاسخحذف