۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

در لاس فرصتی‌ست که در لاس‌وگاس نیست



در لاس فرصتی‌ست که در لاس‌وگاس نیست
ای بی‌ فراست آنکه ز اصحاب لاس نیست
خناس و ناس را به قمار نظر چکار
در اهل آز دیده ی دلبر‌شناس نیست
اهل چمن به فکر گل است و گیاه و آب
چشم چرنده را هوس اسکناس نیست
شر می‌‌رسد دمادم از این خیر ماکرین
کاباره جای قلدری عمرو‌عاص نیست
بدچشم را چه ربط به  چین‌های زلف یار
این بستر از برای کک و رشک و ساس نیست
محض تراخم است نظر‌بازی حریص
این زاویه مناسب چشم قناس نیست
ماه و نگاه خیره ی ما عاشقان ماه
چاه و چنار منطق اهل قیاس نیست
باغی‌ که با بهار خودش گرم زندگی‌ ست
محتاج شیخ و شحنه و حکم قصاص نیست
چشم پرزیدنت به وجد و سماع شد
این طفل شوخ را نظر بی‌ اساس نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...