باز نکردم
در را کندم نهادم بر دوش
تو در تو را
نشیمن و پستو را
کندم نهادم بر دوش
بیرون را از
ریشه کندم با
سایههایش نهادم بر دوش
بارهای بی طبیعت را فکندم دور
دوش را فکندم تر دور
نزدیک شدم
نزدیک شدم تر
به چارپایی که گم
شد ته و توی خود
بالید از میان خود
آمد با دو
دست افراشته
سبک تهی
آماده به
پرزیدنت حسین شرنگ
پرزیدنت
پاسخحذفقلمت رو باید بوسید، بوسیدنی
شرنگرگبوسبار موسمی بر سخنگاه دلشاد، دلشاد بی تا!
پاسخحذف