۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

ایستاده دست بر خرمن سنگ: آناهیتا آبی



دست تو بر خرمن سنگ
سیلاب رستخیز
شنای جای دست تو در
نقطه ی سرخ جوش
بخار سایه ای
که لب پر زنان
پرواز حباب را
سنگین می‌‌کند





پرزیدنت حسین شرنگ



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...