قیام حوصله
وول سلسله
تندر دو پلک سنگین
آذرخش نگاه و چخماق
بیداری دهان بایر
فریاد آتش ژرفا
طلوع کلمپوک سیاسرخ
رستخیز ناگهان ها
اژدهاهای گدازه
بخار مغز فضا
تنوره ی دیوانه خاکستر
می سوزم از وزن خود
می آسایم
شرنگاشرنگرگر
در تو میگیرم از کف پا
تا جوش سر
در تو رگ و ریشه میگسترم
ای زبان زبانه ها
زبان دیگر
رشته نبشته ی تو ام
کوه ام
آتش نو تو میخواند
پای تو میکوبد
سر تو میافشاند
پرزیدنت حسین شرنگ
پرزیدنت حسین شرنگ
شرنگاشرنگرگر
پاسخحذففدای دو جوان، سرور و مهرسان، که این نوشت-خانه را افروختند! بوسه ها!
پاسخحذف