۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

عزالدين ح

 "عزالدين حسينی،رهبر #کرد های ايران


۱)خودمختاری،حداقل چيزی بود که ما میخواستيم"

۲)حالا میگوييم فدرالیسم.مساله ای که کرد اساسا میخواهد فرق دارد بااينکه حالا مطرح میکنيم

۳)تجزيه طلبی گناه نيست، نه در قرآن گناهه نه در عرف مردم نه در بین دنیا(هوم!) ولی در اين شرايط درست نيست

۴)واقع بين هستيم.چيزهايی که فعلا ممکن نمیشود،هيچگاه مطرح نمیکنيم."

در گفتگو با بی بی سی


....


"ما به عنوان کسانی‌ که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم و تلاش می‌‌کنیم برای سرنگونی این رژیم و استقرار دولت‌های خودمون: دولت کردستان، دولت آذربایجان، دولت الاهواز و بلوچستان.

حق و حقوق من یک حق مشروع و طبیعی‌یه و خودم خودمو تعریف می‌‌کنم. خودم می‌‌دونم خواست خودم چیه، نه که یه اپوزیسیون فارس برای من تعیین بکنه بگه نه، تو اینو میخوای تو فدرالیسمو میخوای تو خود‌مختاریو میخوای این برای آینده ایران خوبه، ایران تجزیه نمی‌‌شه. برای من تجزیه کردستان مهمه. من نمی‌‌خوام کردستان تجزیه بشه. من تمامیت ارضی کردستان برام مهمه. تمامیت ارضی بلوچستان و اهواز و آذربایجان برام مهمه. نه تمامیت ارضی ایران."


جمال پورکریم

عضو مستعفی، یا بهتر: بی‌ ریا‌ی حزب دمکرات ایران. در کنفرانسی پر سر و صدا در دو سال پیش.

...


(نانام)درودها صدرا، 

بسیار خوشحال ام که اینجا را هم پیدا کردی. اگر نجنبیم ایران را بر آن تختخواب معروف دراز و قصابی می کنند. و صدها هزار رابه خاک و خون می کشند و میلیون ها تن را آواره کوه و دریا و بیابان می کنند. مدت هاست که دیگر جهان همانی نیست که می شناختیم. گل به رویت، بیشتر کسانی که می شناختم خودشان را به یکی از چند کشندهِ کرباس فروختند. ایرانیانِ سطح از نومیدکننده ترین مردمان شده اند. حال اینکه همان روستاییان و کوه و کویر و ساحل نشینان ایران، همچون خویشانشان، کوه و کویر و ساحل، همچنان در کار بنیادین خویش اند. با برخی از آنها حرف می زنم و می بینم که اگر هنوز ایرانی مانده به اراده سنگین و آرام همان هاست. بی بتّه تر از این نسل شیک پاسارگادی، چَرخارهای سرگردانِ زایمانِ پی در پی بیابان. درعراق و اکراین و سوریه و لیبی هم همین اند: بازیچگانی خانمان سوز.

اکراین در گودال انقراض افتاد و آنها به القای ناتو همچنان فکر می کنند که روسیه را شکست داده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...