۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

مژده‌جان،

 درود‌ها مژده مهربان‌ام،


کاش انسان‌هایی‌ همچون خودت که میان این سیلاب پر هیاهو‌ی ویدئو‌ها و حرف‌های صد تا یک غاز، گیج و دچار دو دلی‌ می‌‌شوند بسیار بودند.


اگر هر بار در این طوفان چند هفته‌ای هیجان و هیستری و خون و مرگ، کسی‌ با خودش فکر می‌‌کرد که چرا این بازی شوم پیوسته تکرار می‌‌شود، شاید هنگام پایان‌دادن به بازی مکرر و آغاز بازی‌یی تازه فرا می‌‌رسید.


من دیده‌ای که سال‌ها در همین باره دارم می‌‌نویسم یعنی‌ در باره بازی‌یی که خون و خونریز در آن نقش اساسی‌ دارد بی‌ آنکه اهمیت چندانی داشته باشد.


یک نمونه بسیار روشن: رژیم خون بسیاری از مجاهدین و چپ‌ها ریخت. اینها هم به ویژه مجاهدین، خون بسیاری از آ‌ل رژیم ریختند و هر دو هم، هم صاحب دم و هم مدعی قصاص‌ا‌ند.


رژیم می‌‌گوید من دویست و سی‌ هزار کشته داده‌ام. مجاهدین می‌‌گویند ما صد و بیست هزار کشته داده‌ایم(درست‌اش دو سه هزار) هر کدام از آنها هم کشته خود را شهید می‌‌دانند و کشته دیگری را معدوم.


به هر دو طرف که بنگری، تنها دلیل مشروعیت‌شان را خون می‌‌دانند: صاحب خون‌ا‌ند پس حق دارند بی‌ آنکه فرق مهمی‌ با هم داشته باشند مگر اینکه یکی‌ در قدرت است و دیگری مدعی قدرت.


تنها چیزی که برای آنان هیچ اهمیتی ندارد آینده یک ملت است.


از این روست که مجاهدین به گفته خودشان، حاضرند حتی با شیطان بیعت کنند تا رژیم را بر اندزند و کرده‌ا‌ند چه جور هم: عراق، اسرائیل، آمریکا، عربستان، اتحادیه اروپا.


این تظاهرات‌های بسیار بزرگ خارج از کشور را هم همین جریان کارگردانی می‌‌کند وگرنه چه دلیلی‌ داشت که بهروز بوچانی دو پولی‌ و دیگر تجزیه‌طلب‌ها و نمایندگان ال‌جی‌تی‌بی‌ از سخنرانان اصلی‌ تظاهرات برلین باشند.


اسماعیلیون نماینده کیست؟


حتی خود خانواده‌های پرواز دانسته‌ا‌ند که این آدم دارد جریان را به راهی‌ بی‌ برگشت می‌‌برد. چرا ناگهان او نماینده و کاوه آهنگر ایران شد؟


او دقیقا در مشت کاوه شهروز و کاوه شهروز در مشت ایروین کوتلر اسرائیل‌پرست است و هر دو گماشته ویرانی ایران، ویرانی، و نه سرنگونی رژیم. ویرانی، با به جان هم انداختن اقوام و فرقه‌ها و ایجاد جنگی داخلی‌ که پایان‌اش از یوگسلاوی و لیبی‌ که هیچ، از اکراین هم بدتر است(به این اتحاد ناگهانی زلنسکی‌چی‌‌ها و رجوی‌ها و برلینی‌ها تا کنون ریز نشده‌ای؟


تظاهرات برلین پر از پرچم اکراین و اقوام و حتی پرچم اسرائیل بود. حتی رضا پهلوی بیچاره یا بی‌ عرضه را هم زیر پا نهادند.


مسیح‌جون کثافت‌شان(گل به رویت)را هم بر نتابیدند.


چرا اینهمه تاکید بر اتحاد دارند ولی‌ بوچانیِ عروسک ناتو را نماینده کردستان معرفی‌ می‌‌کنند؟ بوچانی نرمباد شکم کودکی در کردستان هم نیست.


تاکید بر اتحاد و آینده روشنِ همه با هم به سوی فردا با برلینی پر از پرچم‌های نمایندگان تشنه به خون اقوامی که بی‌ بی‌ سی‌ و ایران‌اینتر‌نشنل، دم به دم آتش‌شان را تیز می‌‌کنند.


می‌ دانند که جنگ با رژیم سوراخ‌های سیستم نظامی‌شان را آشکار خواهد کرد و بازار اسلحه‌فروشی به کیفیت سلاح‌هایشان مشکوک خواهد شد پس بر آن شده‌ا‌ند که این کشور را میدان یک جنگ داخلی‌ فرساینده و ویرانگر کنند؛ به گفته خودشان ایران و ایرانی‌ را به عصر حجر برگردانند.


من در کانادا نشسته‌ام و می‌‌توانم خودم را آهسته و آسوده از ایران و ایرانی‌ برکنار ببینم و نگذارم یک ثانیه از خواب‌ام پریشان شود ولی‌ هرگز در این چند دهه من خواب آسوده‌ای نداشته‌ام: افزون بر مشکلات پی در پی خانواده‌هایم روزگار ایران و ایرانی‌ جان مرا به درد آورده. به ویژه از هشتاد و هشت به بعد.


آسان‌ترین کار برانگیختن جوانان خام و بی‌ فکر میهن‌مان به کشته‌شدن است و پخش ویدئو‌های خون و خشم و چرک و  شقاوت، ولی‌ راه سخت، جستجو‌ی ریشه‌های این درختی ست که پیوسته دارد با خون آبیاری می‌‌شود.


مژده، خون، آب است. سوخت موتور شورش‌های چرکین است.


هم رژیم و هم اپوزیسیون، آسیاب‌شان با آن می‌‌گردد. بی‌ خون آنها هیچ و پوچ‌ا‌ند. بیچاره‌ا‌ند.


آیا وحشت نمی‌‌کنی‌ از اینکه بیشتر گردانندگان این اپوزیسیون، آیه‌الله‌زده یا طلبه‌ا‌ند؟ مهدی خلجی، مهدی جلالی تهرانی‌، حسن شریعت‌مداری، شهرام همایون، فائزه رفسنجانی‌ و ده‌ها تن دیگر.


از اینهمه لات‌بازی و فحش و فضیحت  و خشونت هولناکی که دارند به نام خون مهسا‌ی بیگناه و دیگر جوانان پاکیزه ما می‌‌کنند دچار هراس نشده‌ای؟ توجیه‌شان هم این است که رژیم، از آن بدتر می‌‌کند یا اصلا کار خودِ رژیم است.


هستگ‌های فحش و لگد‌آلوده مهسا در تویتر را دیده‌ای؟

اسرائیل و عربستان از جنایت‌کار‌ترین حکومت‌های جهان‌ا‌ند ولی‌ خودیِ "جامعه جهانی‌"به شمار می‌‌آیند. پس هیچ مشکلی‌ نیست اگر هر روز اسرائیل نوجوان‌های فلسطینی را بکشد باغ‌هایشان را بسوزد خانه‌هایشان را ویران و شهر‌هایشان را بمباران کند و باز هم شاکی‌ حقوق بشری جیم‌الف باشد یا عربستان که برای نخستین بار در تاریخ، شهر و منطقه‌ای که بزرگ‌ترین تظاهرات شیعیان عربستانی مخالف رژیم‌اش را با هواپیما‌ی جنگنده بمباران کرد و تنها در یک روز، هشتاد جوان و چند پیرمرد را به جرم تظاهرات‌کردن گردن زد.


ما در گردابی از جوک می‌‌گردیم و وضعیت‌مان آنقدر فجیع است که خنده را هم فراموش کرده‌ایم و گره کار همین‌جاست: دوست ناز من، باید به این گرداب و جوک‌های لوس‌اش خندید و به یاد آورد که تاریخ، تهران‌مال نیست. گردابی از جوک و خون و جنون است که باید از آن خارج شد.


امروکا و اروپا و جاها‌ی دیگر هم در همین گرداب بوده‌ا‌ند و باز دارند به آن بر می‌‌گردند.


اگر پی به ریشه افتضاحات عظما ببریم نگاه‌مان به خون و کاسبان‌اش دیگر خواهد شد: مژده، ما باید با همه وجود سیاسی بشویم. سیاست، آرمان‌گرایی نیست، شطرنج‌بازی با شیطان است. باید از خامنه‌ای و مخالفان‌اش مکار‌تر بشویم. هر چند مکر، بس نیست. باید چاره‌اندیش بشویم.


نام دیگر اولیس در اودیسه، هیچکس است(گوه به نام هیچکس رپر ناتویی که منطقه پرواز ممنوع را برای بمباران ایران تبلیغ می‌‌کند): می‌‌زند کور می‌‌کند و وقتی‌ کور پرسید: چه کسی‌ مرا کور کرد؟ اولیس پاسخ می‌‌دهد: هیچکس.


اولیس چاره‌اندیش است: نیا‌ی نیاکان کیسینجر‌جات.


برای(ترانه "برای" به رغم سادگی‌ زیبایش پرچم بیچارگی تلطیف‌شده بود)اینکه بدانیم چاره‌اندیشی‌ چیست باید به غرب قدرت نگاه کنیم. کهن‌الگو‌ی غرب قدرت، اولیس چاره‌اندیش است که برای فرار از همه تله‌ها و خطر‌ها چاره جوئی می‌‌کند. چاره را می‌‌جوید. تن به بیچارگی نمی‌‌دهد. دیگران را بیچاره می‌‌کند ولی‌ خودش در بیچارگی نمی‌‌ماند.


البته ما چاره‌های خودمان را باید بیاندیشیم چاره جویی‌ غرب است که دارد ما را بیچاره‌تر می‌‌کند.


اودیسه هومر را خوانده‌ای؟


خوانده یا ناخوانده برو سراغ‌اش.


با غرق‌شدن در آن دریا‌ی ادبیات کهن، این گرداب پوچ را مدتکی فراموش خواهی‌ کرد.


خودت و خواهران و خواهرزاده‌ها را می‌‌بوسم.


باید فتیله احساسات را فورا فرو بکشیم پایین و با جدیت و خونسردی برای آینده‌من چاره‌ها بیاندیشیم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...