۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

هشتگی‌جون،

 هشتگی‌جون،


اگه به فوشخوار نیک و نشخوار نیک و کفتار نیک(طفلکی کفتار!)حساسیت داری، داشته باش، مگر بیا به این استاد فرهیخته که هیچی‌ نشده، همچون فرهیخته‌استاد دیگرِ آ‌ل هشتگ، همانا مولانا دکتر سعید سکویی، در تلگرام و تویتر، هیچی‌ نشده، دارا‌ی دفتر حفظ و نشر آثار است گوش جان فرا ده و روانِ دود‌گرفته‌ات را از نور سماوی سخنان مرده‌زنده‌کن‌اش درخشان کن و این روز‌های تلخ و تیره یا شاید هم شیرین و فروزان را با روم به گلاب، معرفت و معنویت و شجاعت و کرامت انسانی‌ سریشار کن.


به ویژه در این شب عزیز یا شاید هم دیشب‌اش که مسیح‌جون و ولودیمیر‌جونِ جهان غرب، دست در دست هم از دست بالا‌دستی‌‌های مهرپرور و صلح‌پرست خود جایزه اکسی(نه به یونانی، نه به کی‌ و چی‌ از کجا؟) می‌‌گیرند یا گرفته‌ا‌ند و همچون جایزه‌بگیرانِ چند سال پیشِ یکی‌ از نام‌های ناتو در آلمان، واسیلی کلیچکو‌ی بوکسر‌شهردار، یک خانم حزب کمونیست کارگر‌ی(حزب اعتراض با پستان به سبک فمن‌ها)و غنچهِ نشکفته‌سیمِ خارداردارِ پولیتیکال‌هولوگانیسمِ غرب‌پرست هنگ‌کنگ که پرچم چین را می‌‌سوختند و پرچم‌های آمریکا و انگلیس را اهتزاز دمکراتیک می‌‌دادند  جاودانه شده‌ا‌ند یا می‌‌شوند.


چی‌ دارم می‌‌نویسم!


خواسته، جوری می‌‌نویسم که اصلا خوش‌ات نیاید و چشم و گوش‌هایت تشنه سخنان نبیِ درون این ویدئو، این سرچشمه ساچمه و سعادت شوند.


گفته‌ا‌ند که یکی‌ از ویژگی‌‌های انبیا نفوذ کلام بوده است: هر چه از بالا بر آید لاجرم بر دل نشیند.


به یاد داری نبوغ شریفی‌ها، آن نخبگان چشم و چراغ میهن‌ات را؟


-نه اینوری نه اونوری یا سبزی‌پلو با ماهی‌ یا بسیجی‌ تری‌جی که وقتی‌ نو‌نهالان دختر و پسر با هم سر می‌‌دادند جامعه، معدنِ مدنیت می‌‌شد: "مدنِ ملح:"شهرهای نمک":


"من می‌‌خوام خودمو آزادیِ بیان بکنم"(در ویدئو‌یی دیگر)همین استاد


"حالا که نمی‌‌تونیم بهتون گوله بزنیم فوشتون میدیم."دفتر حفظ و نشر آثار استاد سعید سکویی.


گفتگو‌ی آن جوان کوئیر آندروژنانهِ دهه هشتادی در بی‌ بی‌ سی‌ را به یاد داری؟


به فرناز‌جون گفت: ما از استاد سعید سکویی یاد گرفتیم که...


یاد بگیر!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...