۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

نامه به پاندا جون

 نامه به پاندا جون در باره فراخوان نازنین‌جون، آن فرهیخته پغیزین به تولید انبوه فحش و فضاحت‌هایی‌ همچون تولیدات دانشجوجه‌های دانشگاه شریف:

نه اینوری نه اونوری

کیرم تو بیت رهبری

یا :

سبزی‌پلو با ماهی‌

کس ننت سپاهی

...


نازنین‌جون، درک‌اش از دیالوگ نشان می‌‌دهد که چقدر از زبان بیگانه است: دیا=دو+لوگ=سخن: فضایی که در آن دو تن با هم به گفتگو می‌‌پردازند.

تا گرهی از مفهومی‌ بگشایند یا به شگرد سقراطی‌اش بدانند که آیا اصلا گرهی هست که بشود یا نشود آن را گشود.

 

البته که فحش هم بخشی از سخن است ولی‌ فحش همیشه مونولوگ می‌‌ماند چون نشانه درماندگی از گفتگو و شدت خشم است.


"کول‌"سازیِ لات‌بازی آنهم در میانه خیزشی پر از خون و نفرت، بنزین‌پاشیدن بر آتش است و انگیختن خشم کسانی‌ که به شدت ناموسی‌ا‌ند(نه بیشتر از خود نازنین)


من از همان روزی که برخی‌ از دانشجوجه‌های شریف:


نه اینوری، نه اونوری...سر دادند دانستم که این خیزش به زودی خفه خواهد شد و به رغم مسیح‌جون و سیما‌جون و علی‌ جونِ کثافت(گل به رویت)همینطور هم شد.


این کار مردم را به شدت رماند.


من فحش‌ها اختراع کرده‌ام از جمله همین حیفِ کس(ضد‌ اش هم هست: تاج کس که تو برازندهِ آنی‌)هر گاه به این آمیزه جادویی فکر می‌‌کنی‌ چشم هایت را ببند و متمرکز شو به آهنگ نفس‌های خوشبویت، آنگاه فرشتگان ملکوت لیبیدو را خواهی‌ شنید که با ماهلری‌ترین لحن‌ها دارند می‌‌خوانند: حیف ِ کسسسس!

 

حیف کس از حیف نان بدتر است چون نان را می‌‌شود دوباره پخت یا خرید ولی‌ کس نه پختنی است و نه خریدنی: طبیعت آن را یکبار به تو می‌‌دهد و با آن پیر می‌‌شوی.


بدترین فحش از نظر من برای یک زن، همین ترکیب نبوغ‌آمیزِ حیف کس است:


او شایسته کس خودش نیست.


کس‌اش از سرش زیاد‌ی‌ست:


حیف آن کس که خدا داد به تو(باید این شعر را پیدا کنم برایت بفرستم همین امروز)


هرگز شنیده‌ای بگویند این چیز چقدر کسی‌ است؟


خیر قربان!


چیز‌ها کیری‌ا‌ند تخمی‌ا‌ند ولی‌ کسی‌ نیستند.


از کسی‌ به کسی‌ سفر می‌‌کنیم و نام‌اش را زندگی‌ می‌‌گذارند:


گور هم کس زمین است عزیزم.


آیا هرگز شنیده‌ای کسی‌ بگوید زمین، هوم، چه حیف کسی‌؟


ولی‌ این نام‌های شریره از دم حیف کس‌ا‌ند:


...


خیانت به کس‌ا‌ند.


جنایت در حق کس‌ا‌ند.


آنها را باید به عنوان دشمنان کس و آفریدگان‌اش از این سیاره شلیک کرد به ونوس تا از شرم(نام شیعی کس: شرمگاه)های خود سرخ شوند و از میان لنگ‌هایشان کیر‌ها بروید و با زبانی ونوسی پیوسته بهشان بگویند:‌


ای حیف کس‌ها!‌


ای حیف کس‌ها!‌


ای حیفِ حیفِ حیفِ کس‌ها!


باز هم بنویسم پاندا جون؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...