تو را بد-صد میلیارد سال نوری کیهان از من جدا میکند : جسور روان
تو میتابی و چشم دیگر
نگاه دیگر میشود
فواره ی چشمهای چشم
چشم پرتاب و پخش و جمع
چشم خیره رو
چشمه ی کورمالی که در نه توی ندیده میلغزد
مار تاریک غار دراز
که زبانه میکشد سپید
سایه از فلس هایش
خشاخشاش زبان پنهان ندیده دیده ها
چیزهای محال خواب
که از هیچ گیج زاده میشود
صدای باستان
در گلوی اکنون
نی هزار سوراخ ققنوس
به گفتن تو میتابی
کشف بیرون میکند
بیرون نو
سرود تماشا
رقص آتش شمسی
پرزیدنت حسین شرنگ
چشم خیره سر، سپید روی ...
پاسخحذفنو سال علیرضای گل خوش و خجسته!
پاسخحذفماچ های بیست پرزیدنت
پاسخحذفبیست ماچ بیست، نثار کتول زیبایم!
پاسخحذف