۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

زوفیل



هر شبی صد کرگدن با پیل کرد
کارها آن حضرت زوفیل کرد
نعره زن آمیخت با کفتار و گرگ
حجره ی بیت و غزل تعطیل کرد
سیر شد از رنگ و روی آدمی‌
عشق خود بر وحشیان تحمیل کرد
با بز و طاووس، خرس ، اورانگ اوتان
عیش‌ها از بلخ تا مانیل کرد
ساخت کار روبهان سیبری
ببرها در جنگل تامیل کرد
آشنا با گربه ی تورات شد
خوک‌ها دیوانه در انجیل کرد
تا به نزدیک شرنگستان رسید
توبه‌ای پر تجزیه تحلیل کرد
وحشیان خواندند بر او مو به مو
آنچه او با این تبار و ایل کرد
-نطق و حیوان زبان بسته؟ عجب!
کون خود تسلیم عزرائیل کرد
چون پرزیدنت این اعجاز دید
فوت اندر صور اسرافیل کرد

پرزیدنت حسین شرنگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دیو شدم د

    دیو شدم دیو که دیوانه نگردم رودِ دد و دیو‌چه را خانه نگردم خیره شدم خیره که آیینه ببیند چهرهِ بیگانه و باگانه نگردم محو شدم محوِ تو و بو...